بهترین مدل مو مردانه ساده { behtarin model mo jadid irani }

بهترین مدل مو مردانه ساده { behtarin model mo jadid irani }


برای مشاهده مدل موها روی عکس زیر کلیک کنید.

5913402bd14a6 hairatyle luxury irnab ir مدل مو مردانه کوتاه


انواع جدیدترین مدل مو مردانه کوتاه | مدل مو لاکچری | مدل مو کوتاه

موافقین ۰ مخالفین ۰
الهه گرایلی

اشعار کوتاه علیرضا آذر



Alireza Azar irnab ir 300x277 اشعار منتخب علیرضا آذر

ایـرناب: شما در این مطلب اشعار منتخب علیرضا آذر که از بین شعرهای او گلچین شده را میخوانید.

علیرضا آذر، شاعر دهه پنجایی و خواننده دکلمه هایی که این روزها طرفداران خاص خودش را پیدا کرده … (برای مطالعه ادامه بیوگرافی علیرضا آذر کلیک کنید.)

اشعار علیرضا آذر

***

♫♪ دَر مـاندِگی یعنی تو اینجایی … من هم همین جایم ولی دورَم ♫♪

♫♪ تُو اختِیار زندگی داری … من زندگی را سـَـخــت مجبورَم ♫♪

***

اشعار علیرضا آذر

***

پیش چشمان همه از خویش یـَـلی ساخته ام … پیش چشمان تو اما سپر انداخته ام

***

اشعار زیبا
***

چـایِ داغی که دلم بود به دستت دادَم

آنقدر سرد شدم، از دهنت اُفتادم

***

اشعار گلچین

***

هر پسربچه که راهش به خیابان تو خورد

یک شبه مرد شد و یکه به میدان زد و مُرد

من تو را دیدم و آرام به خاک افتادم

“و از آن روز که در بندِ توام آزادم”

***

آثار علیرضا آذر

***

مردم از دین خروج می کردند…تا تو سمت گناه می رفتی

شهر بی آبرو به هم می ریخت…در خیابان که راه می رفتی

***

آثار علیرضا آذر

***

چمدان دست تو و ترس به چشمان من است

این غم انگیزترین حالت غمگین شدن است

***

شعرهای علیرضا آذر

***

خودکــشــی مرگ قشنگی که به آن دِل بستم

دستِ کم هر دو سه شب ســیــــر به فکرَش هستم

***

شعرهای قشنگ علیرضا آذر

***

خوب است و عمری خوب می ماند

مردی که روی از عشق می گیرد

دنیا اگر بد بود و بد تا کرد

یک مردِ عاشق ، خوب میمیرد !

***

دکلمه های علیرضا آذر

***

سگ مستِ دندان تیز ِچشمانش

از لانه بیرون زد ، شکارم کرد

گرگی نخواهد کرد با آهو

کاری که زن با روزگارم کرد!!!

***

ترانه ها
***

درماندگی یعنی که فهمیدم

وقتی کنارم روسری داری

یک تار مو از گیسوانت را

در رخت خواب دیگری داری!

***

سنی ندارد عاشقی کردن

فرقی ندارد کودکی ، پیری

هروقت زانو را بغل کردی

یعنی تو هم با عشق درگیری

***

او رفت و با خود برد شهرم را

تهران پس از او توده‌ای خالی ست

آن شهر رویاهای دور از دست

حالا فقط یک مشت بقالی ست !

***

من شاهدِ نابودی دنیای منم

باید بروم دست به کاری بزنم

***

ای تُف به جهانِ تا ابد غم بودن

ای مرگ بر این ساعتِ بی هم بودن

یادش همه جا هست،خودش نوش ِ شما

ای ننگ بر و مرگ بر آغوش شما

شمشیر بر آن دست که بر گردنش است

لعنت به تنی که در کنار تنش است

***

اشعار کوتاه علیرضا آذر


(حمایت از کالای ایرانی، وظیفه هر ایرانی است)
سپتیک تانک فاضلاب ساخت ایران )
دستگاه روغن گیری ایران کلدپرسینگ جهت تولید روغن کنجد طبیعی)
موافقین ۰ مخالفین ۰
الهه گرایلی

بستن اینستاگرام


Temporary removal Instagram

instagram delete www irnab ir آموزش حذف موقت اینستاگرام | بستن اینستاگرام | غیرفعال کردن اینستاگرام | حذف اینستاگرام با برگشت

آموزش پاک کردن اینستاگرام

دی اکتیو کردن اینستاگرام,آموزش حذف موقت اینستاگرام,بستن اینستاگرام,غیرفعال کردن اینستاگرام,حذف اینستاگرام با برگشت,اینستاگرام,حذف موقت اینستاگرام,حذف اینستاگرام,پاک کردن اینستاگرام

ایرناب: به درخواست بازدیدکنندگان تصمیم گرفتیم مطلبی در مورد آموزش حذف موقت اینستاگرام قرار دهیم.

بعد از مطالعه این مقاله می توانید حساب اینستاگرامتان را غیرفعال کنید و هر زمان که مایل بودید دوباره آن را به فعالیت بیندازید.

قبل از حذف موقت حساب اینستاگرام باید بدانید که:

با غیرفعال کردن اینستاگرام (به اصطلاح دی اکتیو کردن اینستاگرام) حساب شما در ظاهر پاک می شود و کسی دیگر نمی تواند حساب شما را ببینید یعنی به عبارت ساده تر در ظاهر انگار نه انگار که حساب اینستاگرامتان وجود دارد! اما هر وقت که دلتان خواست می توانید حسابتان را برگردانید با تمام پست ها،نظرات،پسندها،… .

فعال کردن حساب اینستاگرام بعد از حذف موقت: چند ساعت پس از غیرفعال کردن می توانید با وارد شدن به حسابتان دوباره حساب را فعال کنید.

آموزش بستن اینستاگرام | غیرفعال کردن اینستاگرام | حذف اینستاگرام با برگشت

مرحله اول: اول از همه یک نفس عمیق بکشید 🙂 بعد در مرورگر سایت رسمی اینستاگرام را باز کنید. (لینک)

مرحله دوم: نام کاربری و رمز عبور حسابتان را وارد کنید و روی عبارت “Log in” کلیک کنید.

مرحله سوم: به آخر کار نزدیک می شویم 🙂 در این مرحله در قسمت “Why are you disabling your account” دلیلِ غیرفعال کردن و بستن اینستاگرامتان را انتخاب کنید. (هرچه دل تَنگت میخواهد بگو! خیلی این قسمت را جدی نگیرید :))

مرحله چهارم: بعد از انتخاب دلیل بستن اینستاگرم یک قسمت با مضمومِ “To continue , please re-enter your password” برایتان ظاهر میشود. کافیست رمز اینستاگرامتان را برای بارِدیگر وارد کنید.

مرجله پنجم: حالا روی دکمه قرمز رنگ، که عبارت “Temporarily Disable Account” در آن نوشته شده کلیک کنید. بعد از آن یک پیغام ظاهر می شود؛ روی “Ok” کلیک کنید.

مرحله ششم: حالا اینستاگرام شما حذف شده است البته بهتر است بگوییم غیرفعال شده است. 



🙂


(حمایت از کالای ایرانی، وظیفه هر ایرانی است)
سپتیک تانک فاضلاب ساخت ایران )
دستگاه روغن گیری ایران کلدپرسینگ جهت تولید روغن کنجد طبیعی)
موافقین ۰ مخالفین ۰
الهه گرایلی

شعر عاشقانه علیرضا آذر

شعر عاشقانه علیرضا آذر ول کن جهان را قه irnab ir شعر عاشقانه علیرضا آذر    ول کن جهان را قهوه ات یخ کرد

شعر عاشقانه علیرضا آذر – ” ول کن جهان را قهوه ات یخ کرد

اینبار شما، مهمان به شعر عاشقانه علیرضا آذر معروف به ” ول کن جهان را قهوه ات یخ کرد ” هستید. شاید این شعر زیبا و عاشقانه را روی در کافه های شهرتان دیده باشید.

irnab شعر عاشقانه علیرضا آذر    ول کن جهان را قهوه ات یخ کرد

خوب است و عمری خوب می ماند / مردی که روی از عشق می گیرد

دنیا اگر بد بود و بد تا کرد / یک مردِ عــاشـــق، خوووب میمیرد 🙁

از بس بدی دیدم به خود گفتم / باید کمی بد را بلد باشم

من شیرِ پاک از مادرم خوردم / دنیا مجابم کرد بد باشم!!

دنیا مجابم کرد بد باشم / من بهترین گاوِ زمین بودم(!)

الان اگر مخلوقِ ملعونم / محبوبِ رب العالمین بودم

سگ مستِ دندان تیز ِچشمانش / از لانه بیرون زد، شکارم کرد

گرگی نخواهد کرد با آهو / کاری که زن با روزگارم کرد 🙁

هرکار می کردم سرانجامش / من وصله‌ی ناجورتر بودم

یک لکه‌ ی ننگ دائمی اما / فرزندِ عشقِ بی پدر بودم

دریای آدم زیر سر داری / دنیای تنها را نمیبینی

بر عرشه با امواج سرگرمی / پارو زدن‌‌ها را نمیبینی

ای استوایی زن ، تنت آتش / سرمای دنیا را نمیفهمی

برف از نگاهت پولکی خیس است / درماندگی ها را نمیفهمی

درماندگی یعنی تو اینجایی / من هم همینجایم ولی دورم

تو اختیار زندگی داری / من زندگی را سخت مجبورم

شعر عاشقانه علیرضا آذر

درماندگی یعنی که فهمیدم / وقتی کنارم روسری داری

یک تار مو از گیسوانت را / در رخت خواب دیگری داری

آخر چرا با عشق سر کردی ؟ / محدوده را محدودتر کردی

از جانِ لاجانت چه می خواهی ؟ / از خط پایانت چه می خواهی ؟

این درد انسان بودنت بس نیست ؟ / سر در گریبان بودنت بس نیست ؟

از عشق و دریایش چه خواهی داشت / این آب تنها کوسه ماهی داشت

گیرم تورا بر تن سری باشد / یا عرضه‌ ی نان آوری باشد

گیرم تورا بر سر کلاهی هست / این ناله را سودای آهی هست

تا چرخ سرگردان بچرخانی / با قدِ خم دکان بچرخانی …

پیری اگر روی جوان داری / زخمی عمیق و ناگهان داری

نانت نبود ، بامت نبود ای مرد ؟ / با زخم با ناسورت چه خواهی کرد ؟

پیرم دلم هم سنِ رویم نیست / یک عمر در فرسودگی ، کم نیست !

تندی نکن ای عشق کافر کیش / خیزابِ غم ، گردابه‌ی تشویش

من آیه‌های دفترت بودم / عمری خدا پیغمبرت بودم

حالا مرا ناچیز میبینی ؟ / دیوانگان را ریز میبینی ؟

عشق آن اگر باشد که می گویند / دل‌های صاف و ساده می خواهد

عشق آن اگر باشد که من دیدم / انسان فوق العاده می خواهد!

سنی ندارد عاشقی کردن / فرقی ندارد کودکی، پیری

هروقت زانو را بغل کردی / یعنی تو هم با عشق درگیری

حوّای من، آدم شدم وقتی / باغ تنت را بر زمین دیدم

هی مشت مشت از گندمت خوردم / هی سیب سیب از پیکرت چیدم

سرما اگر سخت است ، قلبی را / آتش بزن درگیر داغش باش

ول کن جهان را ! قهوه‌ات یخ کرد  / سرگرم نان و قلب و آتش باش !

این مُرده‌ای را که پی اش بودی / شاید همین دور و ورت باشد

این تکه قلب شعله بر گردن / شاید علی ِ آذرت باشد

او رفت و با خود برد شهرم را / تهران پس از او توده‌ای خالی ست

آن شهر رویاهای دور از دست / حالا فقط یک مشت بقالی ست !

او رفت و با خود برد یادم را / من مانده‌ام با بی کسی هایم

خوب دستِ کم گلدان عطری هست / قربان دست اطلسی هایم

او رفت و با خود برد خوابم را / دنیا پس از او قرص و بیداری ست

دکتر بفهمد یا نفهمد باز / عشق التهاب خویش آزاری ست

جدی بگیرید آسمانم را / من ابتدای کند بارانم

لنگر بیاندازید کشتی ها / آرامشی ماقبل طوفانم

من ماجرای برف و بارانم / شاید که پایی را بلغزانم

آبی مپندارید جانم را / جدی بگیرید آسمانم را

آتش به کول از کوره می‌آیم / باور کنید آتشفشانم را

می خواستم از عاشقی چیزی / با دست خود بستند دهانم را

من مرد شب‌هایت نخواهم شد / از بسترت کم کن جهانم را

رفتن بنوشم اشکِ خود را باز / مردم شکستند استکانم را

تا دفترم از اشک میمیرد / کبرای من تصمیم میگیرد

تصمیم میگیرد که برخیزد / پائین و بالا را به هم ریزد

دارا بیافتد پای سارا ها / سارا به هم ریزد الفبارا

سین را ، الف را ، را و سارا را ! / درهم بپیچانند دارا را !

دارا نداری را نمیفهمد / ساعت شماری را نمیفهمد

دارا نمیفهمد که نان از عشق / سارا نمیفهمد ، امان از عشق

سارای سالِ اولی ، مرد است / دستانِ زبر و تاولی ، مرد است

این پاچه سارا مالِ یک زن نیست / سارا که مالِ مرد بودن نیست

شال سپیدِ روی دوشت کو ؟ / گیلاس‌های پشتِ گوشت کو ؟

با چشم و ابرویت چها کردی ؟ / با خرمن مویت چها کردی ؟

دارا چه شد سارایمان گم شد ؟ / سارا و سیبش حرف مردم شد ؟

تنها سپاس از عشق خودکار است / دنیا به شاعرها بدهکار است …

دستان عشق از مثنوی کوتاه / چیزی نمی خواهد پلنگ از ماه

با جبر اگر در مثنوی باشی / لطفی ندارد مولوی باشی !

استادِ مولانا که خورشید است / هفت آسمان را هیچ می دیدست

ما هم دهان را هیچ می گیریم / زخم زبان را هیچ می گیریم

دارم جهان را دور می‌ریزم / من قوم و خویش شمس تبریزم

نانت نبود ؟ آبت نبود ای مرد ؟ / ول کن جهان را… قهوه‌ات یخ کرد

irnab شعر عاشقانه علیرضا آذر    ول کن جهان را قهوه ات یخ کرد

برای مطالعه اشعار عاشقانه ی بیشتر، روی شعر عاشقانه کلیک کنید.

برای مطالعه اشعار عاشقانه ی بیشتر از این شاعر، روی اشعار علیرضا آذر کلیک کنید.

برای مطالعه اشعار منتخب این شاعر، روی اشعار منتخب علیرضا آذر کلیک کنید.

برای مشاهده عکس نوشته های بیشتر، روی عکس نوشته های علیرضا آذر کلیک کنید.

برای مطالعه بیوگرافی این شاعر، روی بیوگرافی و زندگینامه علیرضا آذر کلیک کنید.

موافقین ۰ مخالفین ۰
الهه گرایلی

بـَـعد تو منظره کوچهٔ‌ مان فرق نکرد / پنجره، چهره من، سـوز اَذان… فرق نکرد

5923d83671129 lovely poem sanam nafe irnab ir شعر عاشقانه کوچه از صنم نافع

صنم نافع – شعر عاشقانه

شعر عاشقانه کوچه از صنم نافع | شعر عاشقانه

 

بـَـعد تو منظره کوچهٔ‌ مان فرق نکرد  / پنجره، چهره من، سـوز اَذان… فرق نکرد

سر هر پیچ که عمداً به تو بر می‌خوردم / سرخی صورت من از هیجان فرق نکرد

بعد تو مادرم از عشق مرا می‌ترساند / حس من زیر قدم‌های زمان فرق نکرد

بی تو درگیر خیالات پر از درد شدم / روی بوم غزلم رنگ خزان فرق نکرد

روز و شب خوانده شدی در دل هر تصنیفی / بعد تو سوز قمر، لحن بنان… فرق نکرد

مردی از جنس تو در قصه من مانده هنوز / سال‌ها رفت ولی… مرد جوان فرق نکرد

هر چه می‌خواستم از شب به حقیقت پیوست / روز شد …چهره بی رحم جهان … فرق نکرد ..! 

شاعر صنم نافع


(حمایت از کالای ایرانی، وظیفه هر ایرانی است)
سپتیک تانک فاضلاب ساخت ایران )
دستگاه روغن گیری ایران کلدپرسینگ جهت تولید روغن کنجد طبیعی)
موافقین ۰ مخالفین ۰
الهه گرایلی

قرار اولمان هرکجا که دار نباشد / به دور سینه یمان سیمِ خاردار نباشد!

شعر عاشقانه حامد ابراهیم پور irnab ir شعر عاشقانه قرار اول از حامد ابراهیم پور

حامد ابراهیم پور ، شعر عاشقانه

شعر عاشقانه قرار اول از حامد ابراهیم پور | اشعار عاشقانه

 

قرار اولمان هرکجا که دار نباشد / به دور سینه یمان سیمِ خاردار نباشد!

توجهی به شب و حلقه ی طناب نکردن / قرار بعدیِ مان مرگ را حساب نکردن! 

بدون بال در این آسمان پرنده بمانیم / قرار بعدیِمان لج کنیم، زنده بمانیم

اگر چه بر تنمان رد پای قرمز جنگ است / به مرگ فکر نکن، زندگی هنوز قشنگ است..!

شبانه از دهن گربه ی سیاه پریدن / دو تا پلنگ شدن ،سمت قرص ماه پریدن

دو تا پلنگ، نه! مثل دو تا عقاب، دو ماهی / دو تا ستاره ی افتاده از دهان سیاهی

دوتا پرنده ی بی سرزمین، دو اشک چکیده / دو تا ستاره ی دنباله دار رنگ پریده

قرار بعدی مان کشف رنج های دنیرو / و قهوه خوردن در ساحل ریو دو ژانیرو

قرار بعدی انکار عقده های زمینی / فرار کردن از خوک دانیِ پازولینی

دوباره کشف معمای فیلمهای نوار و / قرار بعدی مان زخمهای ژان رنوار و

مرور کردن عصیان بی مرور براندو / برای بار صدم قصه های عامه پسندو

به کشف درد رسیدن، به کشف یک شب خونی / هویت زن بی آرزوی آنتونیونی

گذشتن از دل این زخم های کهنه ی کاری / پس از شکستن آغوش های آلمادواری!!

قرار بعدیِ مان هرکجا که سایه نباشد / دوباره پای کسی روی چارپایه نباشد 

به سوی این شب بی انتها تفنگ گرفتن / به احترام سر میرزا تفنگ گرفتن!

دوباره زنده شدن ، از دهان قبر پریدن / رئیس علی شدن و روی زین ببر پریدن !!

قرار بعدی مان قهوه با دو تکه ی ژیگو / به جنگ میروم امروز…آدیوس آمیگو

قرار بعد غریو تفنگ های من و تو / نشانه رفتن سمت فالانژ های فرانکو

صدای ریزش زنجیرهای کهنه ی خونین / صدای آزادی روی رزمناو پوتمکین

صدای زخمی ویکتور خارا –جنازه ی زنده– / گلوله خوردن در کوچه …زنده باد آلنده …

من و تمامی این لحظه های رنگ پریده / من و تمامی این خاطرات رنج کشیده 

من و تلاقی هر روز دردها…بروفن ها / من و دویدن بیهوده در جهان کوئن ها …

من و تمامی تنهاییم ،‌ تمامی دردم / من و تمامی این روزها که گریه نکردم 

من و دراز کشیدن کنار نعش کبودم / من و نبودن انسان بهتری که نبودم 

من و بریدن هرروز این زبان اضافی / من و شکستن یک مشت استخوان اضافی 

من و حضور شب و آسمان چرکی تهران / من و جویده شدن در دهان چرکی تهران 

قرار بعدی اعجاز دستهای من و تو  / شکوفه دادن گیلاس در خزان کیوتو

قرار بعدیمان گفتگو،مراسم چایی / و شام خوردن در هاید پارک ویکتوریایی

قرارمان شب نمناک نانت، رخوت بوردو / نگاه کردن خورشید در غروب پالرمو

شریک موج…شبیه تن دو ماهی لیز و / تو و شنا کردن زیر آفتاب ونیز و

قرارمان دگرانزوم هتل، حوالی پانتون / برای یافتن نادیای آندره برتون

قرار بعدی مان اضطراب بوسه ی من با / شکوه سمفونی زندگی…غروب وین با

پرنده های مسافر به دور دست پریدن / به سرزمین های بهتری که هست پریدن

قرار بعدی یک زندگی کوچک عادی / فرار کردن از لحظه های مارکی دوسادی

قرار مان هرجا غصه ها بزرگ نباشد / میان سفره یمان رد پای گرگ نباشد 

موافقین ۰ مخالفین ۰
الهه گرایلی

روی پیشانیم سیاه شده دستمال سیاه مرطوبم


3296 irnab ir شعر عاشقانه یاسرقنبرلو

شعر عاشقانه یاسرقنبرلو

شعر عاشقانه یاسرقنبرلو با مطلع روی پیشانیم سیاه شده دستمال سیاه مرطوبم

 

روی پیشانیم سیاه شده / دستمال سپید مرطوبم

دارم از دست می روم اما … / نگرانم نباش… “من خوبم!!!”

هیچ حسّی ندارم از بودن / تیغ حس می کند جنونم را

دارم از دست می دهم کم کم / آخرین قطره های خونم را

در صفِ جبرِ خاک منتظرم / اختیار زمان تمام شود

زندگی مثل فحش ارزان بود ! / مرگ باید گران تمام شود !

از سرم مثل آب می گذرد / خاطرانی که تلخ و شیرین است

زندگی را به خواب می بینم / مرگ ، تعبیر ابن سیرین است !

در سرت کلّ خانه چرخیدن / توی تقدیر، در به در گشتن

هیچ راهی برایِ رفتن نیست / هیچ راهی برای برگشتن

خودکشی بر چهارپایه عشق / مثل اثبات ، دال و مدلولی است

نگرانم نباش … من خوبم / مرگ یک اتفاق معمولی است !

شاعر: یاسر قنبرلو

برای مشاهده اشعار عاشقانه ی بیشتر از این شاعر، روی اشعار یاسرقنبرلو کلیک کن

(حمایت از کالای ایرانی، وظیفه هر ایرانی است)
( سپتیک تانک فاضلاب ساخت ایران )
( دستگاه روغن گیری ایران کلدپرسینگ جهت تولید روغن کنجد طبیعی)
موافقین ۰ مخالفین ۰
الهه گرایلی

نخـورده تجـربه کردم که مـــســـت یعنی چـــه…!

Boy Sitting Alone شعر عاشقانه بت پرست از الهام دیداریان

الهام دیداریان

شعر عاشقانه بت پرست از الهام دیداریان

 

چگونه شرح دهم بـُـت پرست یعنی چه؟! / کسی که دل به تو یک عــمـر بست یعنی چه؟!!

بـرای لحـظه ی اول که دیدمت ناگاه / نخـورده تجـربه کردم که مـــســـت یعنی چـــه…!

گـــلایه مـی کنـد از گریـه ام خــــــــــــــدا اما / زمـیــن نخــورده بفـهـمد شــکـسـت یعنـی چه

گذشتی و نگذشتم که خــاطـرت باشد 🙁 / کسی که پای دلش مانده است یعنی چـه..

تُ را که تــرک کنم تــازه بعــد مـی فــهـمـی / که انتـقـام من و ضـرب شــصــت یعنی چــــه؟

شاعر: الهام دیداریان

برای مشاهده اشعار عاشقانه ی بیشتر از این شاعر روی اشعار الهام دیداریان کلیک کنید.

irnab شعر عاشقانه بت پرست از الهام دیداریان

 پی نوشت اول

* خـــبر به دورتـــرین نقـــطه ی جـــهان برسد * / نخواست او به من خســــته بی گُـــمان برسد
شکنــجه بیشتر از اینکه پیــشِ چشــمِ خودت / کسی که سهـــم تـــــــــو باشد، به دیگـــران برسد..؟
خـــــــــــدا کند که… نــــه…  نفــــریـــن نمی کنم / نکند به او که عــــاشـــقــــــش بوده ام زیان برسد
خــــــــدا کند که فقط این عـــشـــــــــــــــق از سرم برود / خــــــــدا کند که فـقــط زود آن زمان برسـَــد

” زنده یاد نجمه زارع “

irnab شعر عاشقانه بت پرست از الهام دیداریان

پی نوشت دوم

*مـــن به بعضی چهره‌ها چون زود عادت می‌کنم* / پیش‌شان سر بر نمــی‌آرم، رعایت می‌کنم…!

هم‌چــنان‌که برگ خشکـــیده نماند بر درخت / مایـــه‌ی رنج تــــــــــــو باشم رفع زحــمت می‌کنم 🙁

کم اگر با دوســـتانم می‌نشینم جرم توست / هر کسی را دوســـــت دارم در تـــــــو رؤیت می‌کنم

یک ســـلــــامــم را اگر پاســخ بگویی می‌روم / لــذتـش را با تمـام شـــــهـــــــــــر قسمت می‌کنم

توی دنیـا هم نشد بــرزخ که پیــدا کـــردمت / می‌نشیـنم تا قـیامــت با تــــــــــــــو صحــبت می‌کنم

ترک افیونی شبیه تـــــــو اگرچه مشکل است / روی دوش دیگران یک روز ترکت می‌کنم..! 


” مهدی موسوی ”

 

برای خواندن شعرهای بیشتر روی شعر عاشقانه کلیک کنید.


(حمایت از کالای ایرانی، وظیفه هر ایرانی است)
سپتیک تانک فاضلاب ساخت ایران )
دستگاه روغن گیری ایران کلدپرسینگ جهت تولید روغن کنجد طبیعی)
موافقین ۰ مخالفین ۰
الهه گرایلی

هاتف اصفهانی

poem hatef esfahani irnab ir شعر عاشقانه هاتف اصفهانی

هاتف اصفهانی

شعر عاشقانه هاتف اصفهانی با مطلع ” چه شود به چهره زرد من نظری برای خدا کنی

چه شـود بـه چهرهٔ زرد من نظری برای خـــــــدا کنی / که اگر کنی همه درد من به یکی نظاره دوا کنی

تو شهی و کشور جان تو را تــو مهی و جان جهان تو را / ز ره کرم چه زیان تو را که نظر به حال گدا کنی

ز تو گر تفقدو گر ستم، بود آن عنایت و این کرم / همه از تو خوش بود ای صنم، چه جفا کنی چه وفا کنی

هــمــه جا کشی می لاله گون ز ایاغ مدعیان دون / شکنی پیالهٔ ما که خون به دل شکستهٔ مــا کنـــــی

تو کمان کشیده و در کمین، که زنی به تیرم و من غمین / همه غمم بود از همین، که خـدا نکرده خطا کنی

تو که هاتف از برش این زمـان، روی از ملامت بیکران / قدمی نرفته ز کوی وی، نظر از چه سوی قــفــا کنی 

شاعر: هاتف اصفهانی

برای مشاهده اشعار بیشتر از این شاعر روی، اشعار هاتف اصفهانی کلیک کنید.

irnab شعر عاشقانه هاتف اصفهانی

پی نوشت اول

نـِـگاهم کن که دلتـــنگ تـــوام بـــانـوی من لطفاً  :(/ پریشانم بیا دستی بکش بر مــوی من لــطفـاً 

تـــو سردت می شود خوابــت میآید استــرس داری / ســـرت را زودتــــــر بــگـذار بـــر بـــازوی مـَـن لطـفاً 

چــرا این مبــلها اینقدر بی رحــمانــه دور از هـــم!؟ / بیــا بنشــین کــمی نـزدیــکتـــر پــهــلــوی من لطفاً 

نـمـی خواهم بـخـوابـم دوســـــــت دارم دستــهایــت را / ببــینـم، این پتــو را هی نـکـش بر روی من لطفاً 

 

” محمدسعید میرزایی ”

irnab شعر عاشقانه هاتف اصفهانی

پی نوشت دوم

بــرو که زودتـر از آفــتاب بـرگردی / دوباره سـوی حـَــرم با شــتاب بــرگردی

علـــم به دوش سپاه مجاهدان! باید / بــــــرای یــاری این انقلاب برگـــردی

” محمد جواد غفور زاده – شفق ”


 

” محمدحسین بهرامیان ”

 

برای مشاهده اشعار بیشتر، روی شعر عاشقانه ی زیبا کلیک کنید.

(حمایت از کالای ایرانی، وظیفه هر ایرانی است)
سپتیک تانک فاضلاب ساخت ایران )
دستگاه روغن گیری ایران کلدپرسینگ جهت تولید روغن کنجد طبیعی)
موافقین ۰ مخالفین ۰
الهه گرایلی

یک تار مویت را بده گیتار میخواهم چکار


lovely peom mim sheyda irnab ir شعر عاشقانه یک تار مویت را بده گیتار میخواهم چکار از محمدرضا محمدی شیدا

شعر عاشقانه یک تار مویت را بده گیتار میخواهم چکار از محمدرضا محمدی شیدا

irnab شعر عاشقانه یک تار مویت را بده گیتار میخواهم چکار از محمدرضا محمدی شیدا

یـک تــار مــویت را بده ، گـیــتــار می خواهم چه کار؟!  / حالا که غمــگیـن نیستم ، من تار می خواهم چه کار؟

وقتــی که رنگ زنـدگــی ،خـوش رنـگ مثل مـوی توسـت / یـک جـرعـه از رنـگیـن کمـان این بـار می خواهم چـه کـار؟

irnab شعر عاشقانه یک تار مویت را بده گیتار میخواهم چکار از محمدرضا محمدی شیدا

در حلقه ی چشمان تو ، پیداست پنهان می شوم! / حالا که من یک نقطه ام ، پرگار می خواهم چه کار؟

دیروز در طب نوین ، داروی دردم کشف شد / درمان هر دردم تویی ، تیمار می خواهم چه کار؟

هر کس غمم را می خورد ، دست دعا برداشته..! / دست دعایش بشکند، غم خوار می خواهم چه کار؟

وقتی که بر لب های من ، لب مینشانی ، پس دگر..! / من منقل و دود و دم و سیگار می خواهم چه کار؟

irnab شعر عاشقانه یک تار مویت را بده گیتار میخواهم چکار از محمدرضا محمدی شیدا

حالا که پیچ وصل من ، شل می شود ، سر می خورد / تعمیر آن در دست توست ، ابزار می خواهم چه کار؟

گفتند منصورت شوم تا دار درمانم کند / از گردنم این دار را ، بردار ، می خواهم چه کار؟

در آسمان ابری ات ، لبریز آوازم ، ولی… / یک تار مویت را بده گیتار می خواهم چه کار؟

irnab شعر عاشقانه یک تار مویت را بده گیتار میخواهم چکار از محمدرضا محمدی شیدا

شعر عاشقانه یک تار مویت را بده گیتار میخواهم چکار از م.شیدا

 

برای مطالعه شعرهای عاشقانه دیگر روی “شعر عاشقانه” کلیک کنید.

برای مطالعه اشعار بیشتر از این شاعر، روی اشعار محمدرضا محمدی شیدا کلیک کنید.


(حمایت از کالای ایرانی، وظیفه هر ایرانی است)
سپتیک تانک فاضلاب ساخت ایران )
دستگاه روغن گیری ایران کلدپرسینگ جهت تولید روغن کنجد طبیعی)
موافقین ۰ مخالفین ۰
الهه گرایلی